- متناول
- گیرنده، خورنده گیرنده چیزی، خورنده جمع متناولین
معنی متناول - جستجوی لغت در جدول جو
- متناول ((مُ تَ وِ))
- گیرنده چیزی، خورنده
- متناول
- گیرندۀ چیزی، آنکه می گیرد، آنکه می خورد، تناول کننده، خورنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پی در پی
فراگیر
خودرابه خواب زننده،
آنچه به نوبت بیاید، یکی پس از دیگری
گفت و شنود کننده، زبان دهنده
رایج، و معمول شدن
گردن دراز، تکبر نماینده مغرور، غارتگر و چپاول کننده
خوابیده نما، خوابنده خود را بخواب زننده، خوابنده جمع متناومین
به نوبت گیرنده
زائیده شده و پی در پی
مرسوم، ویژگی هنجاری که براساس آیین یا فرهنگ در یک جامعه رایج شده است، چیزی که از طرف والی یا حاکم به کسی داده می شود، جیره، مواجب
طویل، دراز
Alternating, Intermittent
Conventional
convencional
alternante, intermitente
abwechselnd, intermittierend
konventionell
konwencjonalny
naprzemienny, przerywany
чередующийся , прерывистый
традиционный
чергуючийся , переривчастий
традиційний
afwisselend, intermitterend
conventioneel
convencional
alternante, intermitente
alternatif, intermittent
conventionnel