معنی متداول - فرهنگ فارسی معین
معنی متداول
- متداول((مُ تَ وِ))
- آن چه معمول و مرسوم باشد
تصویر متداول
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با متداول
متداول
- متداول
- مرسوم، ویژگی هنجاری که براساس آیین یا فرهنگ در یک جامعه رایج شده است، چیزی که از طرف والی یا حاکم به کسی داده می شود، جیره، مواجب
فرهنگ فارسی عمید