معنی متناول - فرهنگ فارسی معین
معنی متناول
- متناول((مُ تَ وِ))
- گیرنده چیزی، خورنده
تصویر متناول
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با متناول
متناول
- متناول
- گیرندۀ چیزی، آنکه می گیرد، آنکه می خورد، تناول کننده، خورنده
فرهنگ فارسی عمید
متناول
- متناول
- گیرنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که میگیرد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تناول شود
لغت نامه دهخدا
متناول
- متناول
- گرفته شده، خورده شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تناول شود
لغت نامه دهخدا