گرامی و ارجمند. (منتهی الارب) (آنندراج). عزیز و گرامی و ارجمند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مرد شتابکار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سست و کاهل و پس ماندۀ از کار، سرکش و نافرمان. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تمادخ شود
گرامی و ارجمند. (منتهی الارب) (آنندراج). عزیز و گرامی و ارجمند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مرد شتابکار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سست و کاهل و پس ماندۀ از کار، سرکش و نافرمان. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تمادخ شود
دراز. (آنندراج) (غیاث). هر چیز دراز و طولانی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کشیده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مدت متمادی، مدت دراز و زمان بسیار. (ناظم الاطباء) ، ستیهنده در چیزی. (آنندراج) (از منتهی الارب). ستیزنده و خصومت کننده، کسی که الحاح واصرار در کاری میکند و مداومت بر آن مینماید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تمادی شود
دراز. (آنندراج) (غیاث). هر چیز دراز و طولانی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کشیده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مدت متمادی، مدت دراز و زمان بسیار. (ناظم الاطباء) ، ستیهنده در چیزی. (آنندراج) (از منتهی الارب). ستیزنده و خصومت کننده، کسی که الحاح واصرار در کاری میکند و مداومت بر آن مینماید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تمادی شود
زیاده زاید از هزار. (آنندراج). بسیار و زیاده بر ده هزار. (ناظم الاطباء) ، فراوان: در پیرامنش بواسطۀ دره ها، جای نزول لشکر وخیام متعدد نیست. (ظفرنامۀ یزدی ج 2 ص 373) ، مختلف و گوناگون. (ناظم الاطباء) : و کمال بحسب اشخاص متعدد بود. (اوصاف الاشراف ص 18)
زیاده زاید از هزار. (آنندراج). بسیار و زیاده بر ده هزار. (ناظم الاطباء) ، فراوان: در پیرامنش بواسطۀ دره ها، جای نزول لشکر وخیام متعدد نیست. (ظفرنامۀ یزدی ج 2 ص 373) ، مختلف و گوناگون. (ناظم الاطباء) : و کمال بحسب اشخاص متعدد بود. (اوصاف الاشراف ص 18)
روش معدیان گزیدن و به آنها مانستن در شدت عیش، دور شدن، به شدن بیمار، فربه شدن گرفتن لاغر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جوان و سطبر گردیدن کودک و دور شدن از وی تری کودکی. قال الراجز: ربیته حتی اذا تمعددا. (از اقرب الموارد)
روش معدیان گزیدن و به آنها مانستن در شدت عیش، دور شدن، به شدن بیمار، فربه شدن گرفتن لاغر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جوان و سطبر گردیدن کودک و دور شدن از وی تری کودکی. قال الراجز: ربیته حتی اذا تمعددا. (از اقرب الموارد)