جدول جو
جدول جو

معنی متعدد

متعدد(مُ تَ عَدْ دِ)
زیاده زاید از هزار. (آنندراج). بسیار و زیاده بر ده هزار. (ناظم الاطباء) ، فراوان: در پیرامنش بواسطۀ دره ها، جای نزول لشکر وخیام متعدد نیست. (ظفرنامۀ یزدی ج 2 ص 373) ، مختلف و گوناگون. (ناظم الاطباء) : و کمال بحسب اشخاص متعدد بود. (اوصاف الاشراف ص 18)
لغت نامه دهخدا