با هم روی روی گردنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تناوح شود، بادهای مخالف و مقابل هم، دو کوه روباروی. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
با هم روی روی گردنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تناوح شود، بادهای مخالف و مقابل هم، دو کوه روباروی. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
گردن دراز. (آنندراج). کسی که گردن رابرای نگرستن چیزی دراز کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، تکبر نماینده. (آنندراج). مغرور از تکبر و فیروز و مظفر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بلند. (آنندراج). دراز و طویل. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : پس یقین حاصل می شود که تواریخ چندان اقوام مختلف و ازمان متطاول مطلقاً محقق نتواند بود. (رشیدی). و رجوع به تطاول شود
گردن دراز. (آنندراج). کسی که گردن رابرای نگرستن چیزی دراز کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، تکبر نماینده. (آنندراج). مغرور از تکبر و فیروز و مظفر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بلند. (آنندراج). دراز و طویل. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : پس یقین حاصل می شود که تواریخ چندان اقوام مختلف و ازمان متطاول مطلقاً محقق نتواند بود. (رشیدی). و رجوع به تطاول شود
نرم گردنی نماینده. (آنندراج). فروتن و مطیعو فرمان بردار. (ناظم الاطباء) ، با جد وجهد و زحمتکش و رنج بر، دادخواه. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تطاوع شود
نرم گردنی نماینده. (آنندراج). فروتن و مطیعو فرمان بردار. (ناظم الاطباء) ، با جد وجهد و زحمتکش و رنج بر، دادخواه. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تطاوع شود
جمع متصاعد، فرا یازان سازش پذیر، سازشگر سازش کننده آشتی کننده سازش کننده، قبول کننده عقد صلح کسی که در عقد صلح طرف ایجاب واقع شود آنکه مالی یا ملکی باوصلح شود مقابل مصالح (مصالح و متصالح را طرفین صلح نامند) جمع متصالحین
جمع متصاعد، فرا یازان سازش پذیر، سازشگر سازش کننده آشتی کننده سازش کننده، قبول کننده عقد صلح کسی که در عقد صلح طرف ایجاب واقع شود آنکه مالی یا ملکی باوصلح شود مقابل مصالح (مصالح و متصالح را طرفین صلح نامند) جمع متصالحین