- متحامل
- زیر بار رونده
معنی متحامل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به کمال رسیده، کامل و تمام
کسی که با دیگری خرید و فروش و معامله می کند، یک طرف معامله
خویشتندار، پرهیزنده
رسا آنکه خود را بتدریج کامل سازد بکمال رسنده، کامل شده. بکمال رسیده: و حمدالله تعالی ترا اسباب این سعادت جمله متکامل است
سوداگر داد و ستد کننده معامله کننده داد و ستد کننده
کینه در دل گرفتن
مجبور به تحمل رنج و سختی، بردبار، آنکه رنج و سختی را تحمل می کند، بار بردار
کسی که در امری فکر و اندیشه می کند
با مشقت و سختی امری را بر عهده گرفتن، کینه در دل گرفتن، بیش از طاقت کسی کاری بر او تحمیل کردن
محمل ها، چیزهایی که در آن کسی یا چیزی را حمل کنند، هودج ها، پالکی ها، کجاوه ها، چیزهایی که محل های اعتماد واقع شود، محل های اعتماد، علت ها، سبب ها، انگیزه ها، جمع واژۀ محمل
باربر دارنده و باربردار
درنگ کننده، فرجامنگر فرجام اندیش آنکه در امری تامل کند کسی که در کاری اندیشه کند جمع متاملین
جمع محمل، کجاوه ها زنبیل ها پایسخن ها جمع محمل
ترازمند
فراگیر
طرف مقابل در جنگ، دشمن
به هم رسنده، به یکدیگرپیوسته
کسی که خود را غافل وانمود سازد
آنکه خود را به کاری مشغول سازد
داخل شده در یکدیگر، داخل شونده
آنکه با طرف دعوی نزد حاکم می رود
هراسان، ترسان، بیمناک، در حال ترس و بیم
همانند، مانند هم، مثل یکدیگر، شبیه، نظیر
چیزی که مانند چیز دیگر باشد مانند هم، همانند
کسی که به چیزی مایل است، کج شونده، خمیده، مایل گشته
آنچه دو سو داشته باشد، دارای دو طرف، رو به رو، مقابل
برابر، ترازمند، ویژگی کسی یا چیزی که حالت طبیعی دارد، بدون افراط وتفریط
داخل شده درهم و درج شده
مونث متحمل جمع متحملات