متعامل متعامل داد وستدکننده. و رجوع به تعامل شود، قبول کننده معامله. طرف مقابل معامله. پذیرندۀ معامله لغت نامه دهخدا
متعادل متعادل برابر، ترازمند، ویژگی کسی یا چیزی که حالت طبیعی دارد، بدون افراط وتفریط فرهنگ فارسی عمید
متکامل متکامل رسا آنکه خود را بتدریج کامل سازد بکمال رسنده، کامل شده. بکمال رسیده: و حمدالله تعالی ترا اسباب این سعادت جمله متکامل است فرهنگ لغت هوشیار