- متالیته
- فرانسوی آسنویژ (مجموع خواص اختصاصی فلزات)
معنی متالیته - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
متوالی، پیاپی، پشت سرهم
کنده برکنده، ریخته افشاننده، دریده شکافته، جدا شده، پریشان شده
مبیلیتی انگلیسی جنبندگی، نا استواری سستی، جنبش
متتالیه در فارسی مونث متتالی در پی آیند مونث متتالی جمع متتالیات
مونث متوالی جمع متوالیات
((فَ یا فِ دِ))
فرهنگ فارسی معین
برکنده شده، ریخته شده، افشانده، دریده، شکافته، جدا شده، از هم پاشیده، پراکنده شده، فتاریده
پاشیده، پراکنده
دست کشیده لمس کرده مس کرده، بهم فشار داده، مشت و مال داده، چیزی روی جسمی کشیده، گوشمالی داده، تصادف کرده (دو اتومبیل با هم)، از بین رفته کان لم یکن محسوب شده، مستعمل: تو چشم مرا نیز بمالیده ازاری روشن کن ازیرا که من ایزار ندارم. (سنائی مصف. 713) -9 بالازده باز مالیده، انگشتو
مونث متاسی
متاذیه در فارسی مونث متاذی: آزار دیده آزرده مونث متاذی
مونث متحلی جمع متحلیات
ممارست کردن، مدافعت نمودن
با هم غلبه نمودن
مونث متانی
فرانسوی آسنی توپالی رنگ آسنی
متالهه در فارسی مونث متاله: خدا شناس، خدا پرست
متالمه در فارسی مونث متالم: دردمند درد کشیده مونث متالم جمع متالمات
مونث متجلی جمع متجلیات
مونث مثالی یا اشباح مثالیه. بعضی از فلاسفه قایلند که میان مجردات محض و مادیات عالمی است که آنرا عالم اشباح نامند که برزخ میان روحانیات و جسمانیات است و از آن جهت اشباح گویند که دارای مقدار و شکل میباشد و شبح و قشر اجسام اند و چون دارای ماده نمی باشند فوق اجسام اند و مانند صوری هستند که از اشیا در آیینه منعکس میشوند. عالمی را که محل صور مقداریه است عالم اشباح و عالم اشباح مثالیه و اشباح جسمیه نامند
مونث متولی
مالش داده شده
مادینه تالی پیرونده درنگ کردن، کوتاهی کردن، خود گرفتن مونث تالی، جمع توالی
مربوط به مال، دارایی، امور مالی، کالا، مالیات
کسی که به علم الهیات اشتغال دارد، عابد، زاهد، خداشناس
تالی، آنکه بعد بیاید، ازپی آینده، تابع، پیرو، تلاوت کننده
پول و وجه نقد، دولت و ثروت
خدا شناس، خدا پرست آنکه خدا را پرستش کند عابد زاهد، آنکه بعلم الهیات اشتغال دارد: متالهان فلاسفه از سقراط و انبذقلس تا با فلاطون و ارسططالیس چنین گفتند که علتها را یکی علت است، جمع متالهین