جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با متوالیه

متوالیه

متوالیه
مؤنث متوالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به متوالی شود
لغت نامه دهخدا

متتالیه

متتالیه
متتالیه در فارسی مونث متتالی در پی آیند مونث متتالی جمع متتالیات
متتالیه
فرهنگ لغت هوشیار

متوالیا

متوالیا
پیاپی پشت هم بطور توالی: دانشجویان متوالیا وارد میشدند
متوالیا
فرهنگ لغت هوشیار

متواطیه

متواطیه
مونث متواطی. یا اسما متواطیات. اسمهای متواطی: ... مانند اطلاق لفظ مردم بر معنیی که در اشخاص بسیار موجود است و آنرا اسما متواطیه خوانند
فرهنگ لغت هوشیار

متوازیه

متوازیه
متوازیه در فارسی مونث متوازی: همسویه مونث متوازی جمع متوازیات
متوازیه
فرهنگ لغت هوشیار

متحالیه

متحالیه
امراءه متحالیه، زنی که شگفتی و زیبایی نماید. (ناظم الاطباء). و رجوع به تحالی و مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

متواطیه

متواطیه
متواطئه. مؤنث متواطی.
- اسماء متواطیه، مانند اطلاق لفظ مردم بر معنی که در اشخاص بسیار موجود است و آن را اسماء متواطیه خوانند. (اساس الاقتباس ص 12). و رجوع به متواطی ٔ شود
لغت نامه دهخدا