از مباعده عربی، دوری و مفارقت و جدایی و دوری و رحلت و مهاجرت و مهجوری از خدمت. (ناظم الاطباء) : و زنگ سینۀ وی را در هجر و مباعدت خود برزدود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 456). رجوع به مباعده شود
از مباعده عربی، دوری و مفارقت و جدایی و دوری و رحلت و مهاجرت و مهجوری از خدمت. (ناظم الاطباء) : و زنگ سینۀ وی را در هجر و مباعدت خود برزدود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 456). رجوع به مباعده شود
مصاهرت کردن قوم با هم. (منتهی الارب) (آنندراج). مصاهرت کردن آن گروه مر گروه دیگر را. (ناظم الاطباء) ، مجالست کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ذیل اقرب الموارد) ، نیک زیستن زن با شوهر و شوهر با زن. (المصادرزوزنی) ، ملاعبت کردن زن و شوی با هم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ذیل اقرب الموارد). بازی کردن زن با شوهر و شوهر با زن. (تاج المصادر بیهقی) ، جماع کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، زناشوئی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
مصاهرت کردن قوم با هم. (منتهی الارب) (آنندراج). مصاهرت کردن آن گروه مر گروه دیگر را. (ناظم الاطباء) ، مجالست کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ذیل اقرب الموارد) ، نیک زیستن زن با شوهر و شوهر با زن. (المصادرزوزنی) ، ملاعبت کردن زن و شوی با هم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ذیل اقرب الموارد). بازی کردن زن با شوهر و شوهر با زن. (تاج المصادر بیهقی) ، جماع کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، زناشوئی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
جمع مبدعه، نو پدیدان آفریدگان، جمع مبدعه، نو یابان جمع مبدعه (مبدع) چیزهای تازه پدید آمده آفریده ها: و بعد از وقوف بر حقایق آن گرد دقایق مبدعات برآمدم، جمع مبدعه
جمع مبدعه، نو پدیدان آفریدگان، جمع مبدعه، نو یابان جمع مبدعه (مبدع) چیزهای تازه پدید آمده آفریده ها: و بعد از وقوف بر حقایق آن گرد دقایق مبدعات برآمدم، جمع مبدعه