- ماهار
- چوبی که در بینی شتر کنند: که برآب و گل نقش بنیاد کرد ک که ماهار در بینی باد کرد ک (رودکی رشیدی)، زمام شتر: برفتند صندوقها را به پشت کشیدند و ماهار اشتر بمشت. (شا. بخ 1611: 6)
معنی ماهار - جستجوی لغت در جدول جو
- ماهار
- مهار
- ماهار
- چوب کوچکی که در پرۀ بینی شتر جا می دهند و ریسمان را به آن می بندند، مهار،
برای مثال که بر آب و گل نقش ما یاد کرد / که ماهار در بینی باد کرد (رودکی - ۵۴۱)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
منسوب به ماه، روشنچون ماه، زیبا چون ماه، نام شهری در استان کرمان، نام پدر سهل از بزرگان مرو
کاسه وظرف غذا خوری
کابین کردن، مهر زن را دادن
کابین کردن، به زنی دادن دختر یا زنی در برابر مهر
ظرف، کاسه، خنور، ظرفی که در آن خوراک باشد، نوعی خوانندگی
مانند ماه، مثل ماه، کنایه از زیبا، نیکوروی، ماهیانه، شهریه
پستی و بلندی زمین
مانند ماه زیبا، حقوق که همه ماهه بخدمتگزاران و مستخدمان دهند: ماهیانه شهریه
دوم شخص مفرد نهی از آزاردن میازار نیازار آزار مده: مازار بعشق تو و دل غمزده تست زین بیش دل غمزده مارا مازار، (هدایت انجمن آنند)، آزرده مشو: گر بفرمان سخنی گفتم مازار زمن زانکه جرم است دران حضرت نافرمانی. (فتوحی در عذرخواهی از انوری آنند) آمیزنده مخلوط کننده
گرسنه، کسیکه از بامداد چیزی نخورده باشد، غذای ظهر
ظرف، آوند
از دستگاه های موسیقی
مانند ماه، مثل ماه، ماهیانه و شهریه
گرسنه، روزه دار، غذایی که ظهر خورده شود
عطار، گیاه فروش
ناهاری، غذای ظهر، کسی که چیزی نخورده باشد، گرسنه، ناشتا، برای مثال چو شیران ناهار و ما چون رمه / که از کوهسار اندر آرد دمه (فردوسی - ۳/۱۵۰) گرسنگی، برای مثال به کتف شانه برآورده زانو از ادبار / به چشم خانه فروبرده دیده از ناهار (عثمان مختاری - ۲۲۴)
ناهار شکستن: کنایه از ناشتایی خوردن، رفع گرسنگی کردن
ناهار شکستن: کنایه از ناشتایی خوردن، رفع گرسنگی کردن
هر یک از برآمدگی های تپه مانند دشت یا دامنۀ کوه
در موسیقی از دستگاه های هفتگانۀ موسیقی ایرانی
گلی با برگ های بزرگ و پهن شبیه گوش خرگوش و پرزهایی مانند پرز ماهوت و گل هایی زرد رنگ و گلبرگ هایی سست، گل ماهور، خرگوشک، گل ماهوتی
در موسیقی از شعبه های بیست چهارگانۀ موسیقی ایرانی
در موسیقی از دستگاه های هفتگانۀ موسیقی ایرانی
گلی با برگ های بزرگ و پهن شبیه گوش خرگوش و پرزهایی مانند پرز ماهوت و گل هایی زرد رنگ و گلبرگ هایی سست، گل ماهور، خرگوشک، گل ماهوتی
در موسیقی از شعبه های بیست چهارگانۀ موسیقی ایرانی
کار آزموده، چیره دست
کنترل
استاد، زبردست، حاذق، کار آزموده
استاد کار در کار خویشتن، حاذق در هر کاری
دوم شخص مفرد از آمدن میا
زمام، افسار، آنچه بدان کسی یا چیزی را به سویی برند و راهنما شوند
قسمتی که در هواپیما بال ها را به هم وصل می کند، چین جلدی موجود در سطح تحتانی آلت مرد در خط وسط و در مجاورت شیار حشفه ای قلفه ای که در حقیقت دیواره ای است که شیار حشفه ای قلفه ای را به دو قسمت چپ و راست تقسیم می کند، نام هر
چوب کوچکی که در پرۀ بینی شتر جا می دهند و ریسمان به آن می بندند، زمام، افسار
Adept, Adroit, Masterful, Proficient, Skilled, Skillful, Versed, Wellversed
Containment