- لَحمِيّ
- گوشتخوار، گوشتی
معنی لَحمِيّ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خزنده
زره پوش کردن، او محافظت می کند، بر تست کردن
دهانی، شفاهی
هیولاوار، وحشیانه، وحشی
شهابی، اجساد
قابل فهم، قابل درک است
روزانه
دور ریخته شده، هدف
منحنی، خم شده
مارپیچی، بادام
شبانه
گرافیکی، رسمی
آوایی، ملودیک، آهنگین
دیجیتال
ماورایی، سحر و جادو
غیر نظامی، محاوره ای، عامیانه
ناخودآگاه، راهزنی، زیرزمینی، راهنماها
خصمانه، متخاصم
خون آشام، خونین
حتمی، اجتناب ناپذیر
بومی، صرفاً
اقیانوسی، دریایی، مربوط به دریا
محافظت شده، محافظت شده است
لحظه ای، آنی
گوشتخواری، به شکلی گوشتی