معنی زَحمِي
زَحمِي
شلوغ
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با زَحمِي
يَحمِي
يَحمِي
زِرِه پوش کَردَن، او مُحافِظَت مِی کُند، بَر تِست کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
صَحِّي
صَحِّي
سالِم
دیکشنری عربی به فارسی
زَحفِيّ
زَحفِيّ
خَزَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
لَحمِيّ
لَحمِيّ
گوشتخوار، گوشتی
دیکشنری عربی به فارسی
مَحمِيّ
مَحمِيّ
مُحافِظَت شُدِه، مُحافِظَت شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يَحنِي
يَحنِي
تَعظیم کَردَن، تَعظیم مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَحكِي
يَحكِي
تَعرِیف کَردَن، او مِی گویَد
دیکشنری عربی به فارسی
نَحوِي
نَحوِي
نَحوِی، دَستوری
دیکشنری عربی به فارسی