تخم بنگ، شاه دانه، گیاهی یکساله با برگ هایی بلند و دانه هایی به اندازۀ فندق که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته می شود، گردی مخدر که از سرشاخ های این گیاه گرفته می شود و به صورت تدخین یا خوردن مصرف می شود بنگ، فنگ، بنج، زمرّد گیاه، زمرّدگیا، شاهدانج، شهدانج
تخم بنگ، شاه دانه، گیاهی یکساله با برگ هایی بلند و دانه هایی به اندازۀ فندق که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته می شود، گردی مخدر که از سرشاخ های این گیاه گرفته می شود و به صورت تدخین یا خوردن مصرف می شود بَنگ، فَنگ، بَنج، زُمُرُّد گیاه، زُمُرُّدگیا، شاهدانَج، شَهدانَج
مورددانه. تخم نوعی از مازریون را گویند. (ناظم الاطباء). کرم دانه. (یادداشت مؤلف). حب آلاس. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). تخم نوعی از مازریون است که آن را کرم دانه هم می گویند. (آنندراج) (برهان). و رجوع به مورددانه شود
مورددانه. تخم نوعی از مازریون را گویند. (ناظم الاطباء). کرم دانه. (یادداشت مؤلف). حب آلاس. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). تخم نوعی از مازریون است که آن را کرم دانه هم می گویند. (آنندراج) (برهان). و رجوع به مورددانه شود
ادموند. شاعر درام سرای فرانسوی است که به سال 1828 میلادی در لورییرر به دنیا آمد و در سال 1888م. در نولی درگذشت. وی بیش از 40 نمایشنامه نوشت که بهترین آنها را کنت ژاک، کریستیان و فرماندۀ لشکر و چند نمایشنامۀ کمدی دیگر می توان شمرد
ادموند. شاعر درام سرای فرانسوی است که به سال 1828 میلادی در لورییرر به دنیا آمد و در سال 1888م. در نولی درگذشت. وی بیش از 40 نمایشنامه نوشت که بهترین آنها را کنت ژاک، کریستیان و فرماندۀ لشکر و چند نمایشنامۀ کمدی دیگر می توان شمرد
کنودان که شاهدانه باشد و آن تخم بنگ است. (برهان) (آنندراج). تخم آن (کنب) که شاهدانه نیز گویند. (فرهنگ رشیدی). حب الفتیان. (مهذب الاسماء). کنودان. رجوع به همین کلمه شود
کنودان که شاهدانه باشد و آن تخم بنگ است. (برهان) (آنندراج). تخم آن (کنب) که شاهدانه نیز گویند. (فرهنگ رشیدی). حب الفتیان. (مهذب الاسماء). کنودان. رجوع به همین کلمه شود
دهی است از دهستان گیلان بخش گیلان شهرستان شاه آباد. واقع در 11هزارگزی شمال باخترگیلان و 2هزارگزی جنوب شوسۀ گیلان به قصرشیرین. دشت است و گرمسیر و مالاریائی و دارای 150 تن سکنه. آب آن از رود خانه گیلان و محصول آنجا غلات و برنج و توتون و حبوبات و پنبه و لبنیات و صیفی است. شغل مردم آن زراعت و گله داری است و ساکنین از طایفۀ کلهر هستند. راه آنجا مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان گیلان بخش گیلان شهرستان شاه آباد. واقع در 11هزارگزی شمال باخترگیلان و 2هزارگزی جنوب شوسۀ گیلان به قصرشیرین. دشت است و گرمسیر و مالاریائی و دارای 150 تن سکنه. آب آن از رود خانه گیلان و محصول آنجا غلات و برنج و توتون و حبوبات و پنبه و لبنیات و صیفی است. شغل مردم آن زراعت و گله داری است و ساکنین از طایفۀ کلهر هستند. راه آنجا مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)