معنی وندانه - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با وندانه
وندانه
- وندانه
- مُرَکَّب اَز: ون + دانه، دانۀ ون. (فرهنگ فارسی معین)، ون را گویند که چتلاغوچ باشد، وبه عربی حبهالخضراء گویند. (از برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دندانه
- دندانه
- هر یک از بر آمدگی ها و برجستگی های دندان مانند اره و شانه و کلید، برجستگی هر چیز شبیه دندان
فرهنگ لغت هوشیار
رندانه
- رندانه
- مانند رندان، برای مِثال همچو حافظ به رغم مدعیان / شعر رندانه گفتنم هوس است (حافظ - ۱۰۲)، از روی رندی و زیرکی
فرهنگ فارسی عمید
دندانه
- دندانه
- هر چیز شبیه دندان، مثل دندانۀ اره، کنگرۀ سر دیوار
فرهنگ فارسی عمید