جدول جو
جدول جو

معنی رندانه

رندانه
مانند رندان، برای مثال همچو حافظ به رغم مدعیان / شعر رندانه گفتنم هوس است (حافظ - ۱۰۲)، از روی رندی و زیرکی
تصویری از رندانه
تصویر رندانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رندانه

رندانه

رندانه
چون رندان. مانند رندان. در حالت و هیئت و افکارو عقاید مانند رندان. رجوع به رند شود:
پیچیده یکی لامک رندانه به سر بر
بربسته یکی گزلک رومی به کمر بر.
سوزنی.
همچو حافظ برغم مدعیان
شعر رندانه گفتنم هوس است.
حافظ.
رندانه کرد عقل که از بزم دور رفت
مسکین حریف شیشۀ آتش زبان نبود.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

دندانه

دندانه
هر یک از بر آمدگی ها و برجستگی های دندان مانند اره و شانه و کلید، برجستگی هر چیز شبیه دندان
فرهنگ لغت هوشیار

رنگدانه

رنگدانه
مواد رنگین مختلف که به مواد دیگر رنگ می دهد، پیگمان
رنگدانه
فرهنگ فارسی عمید