جدول جو
جدول جو

معنی جودانه

جودانه
درختی شبیه درخت بیدمشک که چوب محکم و سخت و شاخه های صاف و راست دارد و از شاخه هایش دستۀ بیل و کلنگ درست می کنند، نوعی بافت کاموا، نوعی کافور مرغوب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با جودانه

جهودانه

جهودانه
مانند جهودان (در تعصب خود بینی لجاجت)، پارچه زردی که جهودان برای شناخته شدن از مسلمانان بر دوش خود میدوختند
فرهنگ لغت هوشیار

جاودانه

جاودانه
پاینده، پایدار، همیشگی، برای مِثال اگر مرد رنجی اگر مرد گنج / نه گنجت بُوَد جاودانه نه رنج (فردوسی - ۸/۳۹۶ حاشیه)، تا همیشه، برای مِثال اگر غم را چو آتش دود بودی / جهان تاریک بودی جاودانه (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۶)
جاودانه
فرهنگ فارسی عمید

جهودانه

جهودانه
عَسَلی، پارچه زردی که جهودان برای بازشناخته شدن از مسلمانان بر دوش خود می دوختند، مانند جهودان، جهودی
جهودانه
فرهنگ فارسی معین

جهودانه

جهودانه
مانند جهودان، برای مِثال به جان آنکه چو عیسیم برد بر سرِ دار / نشست زیر و جهودانه می گریست به تاب (خاقانی - ۵۵)، پارچۀ زردی که در قدیم جهودان برای امتیاز و باز شناخته شدن به دوش خود می دوخته اند، پاره زرد، غیار
جهودانه
فرهنگ فارسی عمید

بودانه

بودانه
نام تخم دوایی است. دانه وتخمی دوایی. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا