جدول جو
جدول جو

معنی لنجانه - جستجوی لغت در جدول جو

لنجانه
(لَ جَ)
لنگانه بایره، از دیه های الجبل بقم. (تاریخ قم ص 136)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رندانه
تصویر رندانه
مانند رندان، برای مثال همچو حافظ به رغم مدعیان / شعر رندانه گفتنم هوس است (حافظ - ۱۰۲)، از روی رندی و زیرکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لوسانه
تصویر لوسانه
متملقانه، از روی فریب کاری، برای مثال اجل چون دام کرده گیر پوشیده به خاک اندر / صیاد از دور نک دانه برهنه کرده لوسانه (کسائی - لغت فرس - لوسانه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگانه
تصویر سنگانه
پرنده ای کوچک به اندازۀ گنجشک و شبیه آن با منقار باریک و نوک تیز و پرواز سریع و کوتاه، صعوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لوشانه
تصویر لوشانه
چرب و شیرین، لقمۀ چرب و شیرین، سخن شیرین و دل چسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دندانه
تصویر دندانه
هر چیز شبیه دندان، مثل دندانۀ اره، کنگرۀ سر دیوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غنجاره
تصویر غنجاره
سرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گلگونه، غازه، غنج، غنجر، غنجار، گنجار، آلگونه، آلغونه، بلغونه، غلغونه، گلگونه، گلغونه، ولغونه، لغونه، والگونه، بهرامن، برای مثال روزی چو تازه دخترکی باشد / رخساره گونه داده به غنجاره (ناصرخسرو - ۲۹۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لجوجانه
تصویر لجوجانه
همراه با ستیز و لجاج، از روی ستیزه و لجاج
فرهنگ فارسی عمید
(زَ نَ)
دهی از دهستان ارسکنار است که در بخش پلاست شهرستان ماکو واقع است و 242 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ)
پنگان و پیاله. ج، اجاجین. (کذا). (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لَ یِ)
از دههای الجیل به قم. (تاریخ قم ص 136)
لغت نامه دهخدا
(لَ نَ)
از توابع اسپاهان و دارای معدن نقره است. از بلوکات اسپاهان حد شمالی بزررود و ماربین، شرقی شهرضا و سمیرم سفلی و کراج، جنوبی چهارمحال و غربی کرون و فریدن می باشد. مرکز آن فلاورجان، عده قراء آن 186، مساحت آن 112 فرسخ، سکنۀ آن 84277 تن و ناحیتی حاصلخیز است، آنجا برنج خوب به عمل می آید و گویند پشه بسیار دارد. (برهان). حمدالله مستوفی گوید: بیست پارچه دیه است گوناگون و قهدریجان و گلیشاد معظم قرای آن. (از نزهه القلوب ص 51).
- امثال:
مثل بوجارلنجان است، از هر طرف باد بیابد بادش میدهد، یعنی عقیدۀ ثابتی ندارد و پیرو هر قوی و زورمندی است
لغت نامه دهخدا
(مَ نِ / مِ نَ)
منقانه. منقاله. منغاله. منگله. مگانه. در فارسی پنگان. ساعت آبی که در عربی بنکام نویسند. (حاجی خلیفه ج 2 ص 69). و منقانه و هی آله تؤخذ بها الاوقات... الساعه و تسمیها المغاربه المنجانه. ودر بربری و تونسی منگله و مگانه. ساعت بغلی یا ساعت دستی را بربرها منغاله گویند. (ازدزی ج 2 ص 617)
لغت نامه دهخدا
(فِ جا نَ / نِ)
تاسه کاری. (بحر الجواهر). پنگانچه. طرجهاره. طرجهاله. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صوجانه
تصویر صوجانه
خرما بن خشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوسانه
تصویر لوسانه
چاپلوسی، فروتنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوشانه
تصویر لوشانه
سخن دلچسب و شیرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنبانده
تصویر لنبانده
بالقمه های بزرگ نیم خاییده فرو برده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقیانه
تصویر لقیانه
دیدار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجوجانه
تصویر لجوجانه
وستارانه ژکاره گون از روی لجاج بلجاجت: لجوجانه مقاومت میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنجاره
تصویر غنجاره
سرخیی که زنان در روی مالند گلگونه غازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنجاره
تصویر بنجاره
فروشنده غله برای اردو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمجانه
تصویر دمجانه
تنگ (قرابه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سندانه
تصویر سندانه
مونث سندان ماچه خر نیرومند
فرهنگ لغت هوشیار
کیسه ای بزرگ از پوست گوسفند دباغت کرده که درست از گوسفند بر آورند همیان همیانه انبانه، پوست بزغاله خشک کرده که قلندران در میان بندند و ذخیره درو نگاهدارند. یا از انبان تهی پنیر جستن، از غایت شره و آز عمل لغو و بیهوده انجام دادن، شکم بطن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنگانه
تصویر زنگانه
پرده ایست از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنجانده
تصویر رنجانده
رنج داده آزرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رندانه
تصویر رندانه
از روی رندی و زیرکی
فرهنگ لغت هوشیار
هر یک از بر آمدگی ها و برجستگی های دندان مانند اره و شانه و کلید، برجستگی هر چیز شبیه دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دندانه
تصویر دندانه
((دَ نِ))
هر چیز شبیه به دندان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لوسانه
تصویر لوسانه
((نِ))
چاپلوسی، وسیله فریب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گنجانه
تصویر گنجانه
ظرفیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لجوجانه
تصویر لجوجانه
Obstinately
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لجوجانه
تصویر لجوجانه
obstinadamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لجوجانه
تصویر لجوجانه
stur
دیکشنری فارسی به آلمانی