جدول جو
جدول جو

معنی سنگانه

سنگانه
پرنده ای کوچک به اندازۀ گنجشک و شبیه آن با منقار باریک و نوک تیز و پرواز سریع و کوتاه، صعوه
تصویری از سنگانه
تصویر سنگانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سنگانه

سنگانه

سنگانه
پرنده ای است کوچک که به عربی صعوه گویند. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی). صعوه و آن مرغی باشد خرد. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

زنگانه

زنگانه
نام رودخانه ای هم هست. (برهان) (غیاث). بمعنی رودخانه که از پهلوی زنگان گذرد. (آنندراج). رجوع به زنگانه و زنجان و زنجان رود شود
لغت نامه دهخدا

زنگانه

زنگانه
نام پرده ای است از موسیقی. (برهان) (جهانگیری) (غیاث). پرده ای است از موسیقی قدیم. (فرهنگ فارسی معین). نغمه ای از موسیقی. (ناظم الاطباء) ، نام رودی است و نام سازی است که زنگیان نوازند. (آنندراج). رجوع به زنگانه رود شود
لغت نامه دهخدا

سنگینه

سنگینه
از سنگ ساخته شده. سنگین:
رزبان آمد با حمیت و با کینه
خونشان افکند اندر خم سنگینه.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

سنگدانه

سنگدانه
چینه دان مرغ. (آنندراج). سنگدان و معده سوم طیور. (ناظم الاطباء) ، غله ای است که اهل هند آنرا کلتهی خوانند. (آنندراج). نوعی از غله، سفالگر، کار خانه سفالگری، بتکده، بت ساز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

سنگانک

سنگانک
قریه ای است سه فرسخی جنوب شیراز. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا