جدول جو
جدول جو

معنی لغیب - جستجوی لغت در جدول جو

لغیب(لَ)
پرتباه شده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لغیب
پر پوسیده
تصویری از لغیب
تصویر لغیب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لبیب
تصویر لبیب
(پسرانه)
عاقل، خردمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لهیب
تصویر لهیب
زبانۀ آتش و گرمی آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغیب
تصویر مغیب
پنهان شده، ناپدید شده، ناپدید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغیب
تصویر مغیب
پنهان شدن، ناپدید شدن، دور شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لبیب
تصویر لبیب
عاقل، دانا، خردمند، حصیف، فروهیده، صاحب خرد، خردور، خردپیشه، راد، داناسر، فرزان، متدبّر، پیردل، متفکّر، بخرد، اریب، خردومند، نیکورای، فرزانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لغوب
تصویر لغوب
ماندگی، رنجوری
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
ناقۀ کم گوشت پشت وی. (منتهی الارب). اشتر بی گوشت. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(تَ وُ)
سخت مانده گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تحامل بر دابه تاآنجا که مانده گردد. (از اقرب الموارد) ، سست و مانده یافتن دابه را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(ضَ)
آواز خرگوش و گرگ. (منتهی الارب). بانگ خرگوش. (مهذب الاسماء) ، آواز حرکت نرۀ اسب در غلاف خود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
مرد بسیارخوار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (دهار). پرخوار. اکول. اکال، شتر بسیارشیر بسیارنفع. ج، رغاب، حریص و آزمند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آزمند. آزور. حریص. طامع. طماع. (یادداشت مؤلف). رغبت کننده. (غیاث اللغات) ، فراخ شکم از مردم و جز آن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). فراخ شکم. (مهذب الاسماء). فراخ درون. (یادداشت مؤلف) ، سیف رغیب، تیغبسیارآب عریض رخسار، حوض رغیب، حوض فراخ. کذلک سقاء رغیب، مشک فراخ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). واسع. پهناور. فراخ. (یادداشت مؤلف) ، واد رغیب، رودبار کلان و فراخ بسیارآب بردار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رِغْ غی)
مرد بسیارخوار و حریص و آزمند. برای مبالغه تشدید گرفته است. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ ءَتْ تُ)
غایب شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (آنندراج). ناپدید گشتن: تغیب عنی، ناپدید گشت از من. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و در ضرورت شعر تغیبنی گفته شده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لغیث
تصویر لغیث
مقلوب غلیث نان گندم و جو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغیب
تصویر مغیب
غایب شدن، ناپدید شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغیط
تصویر لغیط
بانگ کبوتر بانگ سنگخواره بانگ کردن کبوتر و سنگخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغیف
تصویر لغیف
نزدیکان مرد، چاکر دزدان، واژه دزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رغیب
تصویر رغیب
رغبت کننده، فراخ، درون، مرد بسیار خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغیب
تصویر تغیب
نهان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
بخرد: خردمند عاقل خردمند بخرد جمع البا: لب شیرین لبانرا خصلتی هست که غارت میکند لب لبیبان. (سعدی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغوب
تصویر لغوب
مانده شدن، رنجه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغاب
تصویر لغاب
تیر هیچکاره، پر زرد
فرهنگ لغت هوشیار
همبازی، بازیگر همبازی، بازیگر: برمن آمد و آورد بر فروخته شمع طبع مرد نشاطی و جان مرد لعیب. (عسجدی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهیب
تصویر لهیب
گرمی آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغیم
تصویر لغیم
راز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغوب
تصویر لغوب
((لَ))
مرد سست و گول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لعیب
تصویر لعیب
((لَ))
همبازی، بازیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مغیب
تصویر مغیب
((مَ))
پنهان شدن، مخفی گشتن، دور شدن، اختفاء، دوری، غیبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغیط
تصویر لغیط
((لَ))
بانگ کردن کبوتر و سنگخوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لهیب
تصویر لهیب
((لَ))
شعله و زبانه آتش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لبیب
تصویر لبیب
((لَ))
خردمند، دانا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رغیب
تصویر رغیب
((رَ))
پسندیده، مطلوب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغیب
تصویر تغیب
((تَ غَ یُّ))
غیب شدن، ناپدید گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغوب
تصویر لغوب
((لَ یا لُ))
رنجوری، ماندگی
فرهنگ فارسی معین