معنی لعیب - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با لعیب
لعیب
- لعیب
- همبازی، بازیگر همبازی، بازیگر: برمن آمد و آورد بر فروخته شمع طبع مرد نشاطی و جان مرد لعیب. (عسجدی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
لعیب
- لعیب
- همبازی. (دهار) (مهذب الاسماء) ، بازیگر:
بر من آمد و آورد برفروخته شمع
چو طبع مرد نشاطی و جان مرد لعیب.
عسجدی
لغت نامه دهخدا