معنی لرخندی - جستجوی لغت در جدول جو

لرخندی

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لبخنده — تصویر لبخنده

(دخترانه)

لبخند

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از فرخنده — تصویر فرخنده

(دخترانه)

شاد، مبارک، خجسته، میمون

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از فرخنده — تصویر فرخنده

مبارک، میمون، خجسته، خوشبخت

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از چرخنده — تصویر چرخنده

چرخ زننده،، گردنده، کسی یا چیزی که دور خود یا دور دیگری بچرخد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از پرخنده — تصویر پرخنده

بسیار خندان

فرهنگ فارسی عمید

نوعی نوشابۀ الکلی قوی که از تقطیر شراب یا تفالۀ انگور تهیه می شود

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از فرخندگی — تصویر فرخندگی

میمنت، سعادت، خجستگی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از خرسندی — تصویر خرسندی

شادمانی، رضایت، قانع بودن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از لرزنده — تصویر لرزنده

لرزان، مرتعش، مرتعد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فرخندگی — تصویر فرخندگی

خجستگی مبارکی میمنت خوش اقبالی یمن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فرخنده — تصویر فرخنده

میمون، مبارک، همایون، مبارکی، خجستگی، میمنت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترخنده — تصویر ترخنده

طعنه و ظنز و بیهوده و مکر و حیله

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از پرخنده — تصویر پرخنده

سخت خندان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از خرسندی — تصویر خرسندی

قناعت، رضایت، شادمانی بشاشت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از چرخنده — تصویر چرخنده

گردنده، گردان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از لرزندگی — تصویر لرزندگی

چگونگی و حالت لرزنده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از براندی — تصویر براندی

((بِ))

نوعی مشروب انگلیسی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از فرخنده — تصویر فرخنده

((فَ رْ خُ دِ))

مبارک، خجسته

فرهنگ فارسی معین

تصویری از فرخنده — تصویر فرخنده

تبریک، مبارک

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از خرسندی — تصویر خرسندی

رضا

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از فرخندگی — تصویر فرخندگی

میمنت

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از لرزنده — تصویر لرزنده

Shivering, Shivery, Flickering

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از لرزندگی — تصویر لرزندگی

Convulsiveness

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از لرزنده — تصویر لرزنده

мерцающий , дрожащий

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از لرزندگی — تصویر لرزندگی

судоми

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از لرزنده — تصویر لرزنده

мерехтливий , тремтячий

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از لرزندگی — تصویر لرزندگی

судороги

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از لرزنده — تصویر لرزنده

flackernd, zitternd

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از لرزندگی — تصویر لرزندگی

skurcze

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از لرزنده — تصویر لرزنده

migoczący, drżący

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از لرزندگی — تصویر لرزندگی

Krämpfe

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از لرزندگی — تصویر لرزندگی

convulsão

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از لرزنده — تصویر لرزنده

tremeluzente, trêmulo

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از لرزنده — تصویر لرزنده

flikkerend, trillend

دیکشنری فارسی به هلندی