جدول جو
جدول جو

معنی قَالَ - جستجوی لغت در جدول جو

قَالَ
گفتن، او گفت
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

زیاد اصرار کردن، او مدّت زیادی طول کشید، طولانی کردن، دراز کردن
دیکشنری عربی به فارسی
اینچ کردن، خشن، اندازه گرفتن، مقیاس کردن، اندازه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
فرماندهی کردن، او رهبری کرد، رهبری کردن، دستکاری کردن، ناوبری کردن، هدایت کردن، رانندگی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
کج کردن، پول
دیکشنری عربی به فارسی
گرفتار کردن، همین نزدیکی
دیکشنری عربی به فارسی
تقلید کردن، او گفت
دیکشنری عربی به فارسی
مقاله نویس، نویسنده مقاله
دیکشنری عربی به فارسی