یکی از اقلیم های بیست وشش گانه اندلس است. (الحلل السندسیه ج 1 ص 40) وشهرهای فنت و شنت ماریه منسوب به ابن رزین از این اقلیم است. (الحلل السندسیه ص 77). و رجوع به همان کتاب ص 104 و 105 شود. در حواشی الحلل السندسیه بر روی این کلمه بحثی است مبنی بر اینکه شاید این کلمه تحریفی از فواطم جمع فاطمه بوده باشد. رجوع به الحلل السندسیه شود
یکی از اقلیم های بیست وشش گانه اندلس است. (الحلل السندسیه ج 1 ص 40) وشهرهای فنت و شنت ماریه منسوب به ابن رزین از این اقلیم است. (الحلل السندسیه ص 77). و رجوع به همان کتاب ص 104 و 105 شود. در حواشی الحلل السندسیه بر روی این کلمه بحثی است مبنی بر اینکه شاید این کلمه تحریفی از فواطم جمع فاطمه بوده باشد. رجوع به الحلل السندسیه شود
آب سرخ است که از درخت طلح یا درخت یز بیرون آید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یا دودم، آب سرخ است که از درخت طلح یا درخت یز بیرون آید و اکثر از کوه بیروت از بلاد شام خیزد و گویند در جوف درختهای کهن متکون میگردد و در افعال قایم مقام مومیایی است که در بدل وی مستعمل می شود. (آنندراج). چیزی است مثل صمغو سرخ مایل به سیاهی، از جوف درختهای کهن درآید و در افعال قایم مقام مومیاست. (از تحفۀ حکیم مؤمن)
آب سرخ است که از درخت طلح یا درخت یز بیرون آید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یا دُوَدِم، آب سرخ است که از درخت طلح یا درخت یز بیرون آید و اکثر از کوه بیروت از بلاد شام خیزد و گویند در جوف درختهای کهن متکون میگردد و در افعال قایم مقام مومیایی است که در بدل وی مستعمل می شود. (آنندراج). چیزی است مثل صمغو سرخ مایل به سیاهی، از جوف درختهای کهن درآید و در افعال قایم مقام مومیاست. (از تحفۀ حکیم مؤمن)
جاکشی. - امثال: قوادی به از قاضی گری است، گویند مردی بود به نیشابور که وی را بوالقاسم رازی گفتندی و این بوالقاسم کنیزک بپروردی و نزدیک امیر نصر آوردی و با صله برگشتی و چند کنیزک آورده بود وقتی امیر نصر بوالقاسم را دستاری داد و در این باب عنایت نامه نبشت. نیشابوریان وی را تهنیت کردند و نامه بیاورده به مظالم برخواندند. از پدر شنودم که قاضی بوالهیثم پوشیده گفت و وی مردی فراخ مزاج بود: ای بوالقاسم یاد دار که قوادی به از قاضی گری است. (تاریخ بیهقی، از امثال و حکم دهخدا). رجوع به قواد شود
جاکشی. - امثال: قوادی به از قاضی گری است، گویند مردی بود به نیشابور که وی را بوالقاسم رازی گفتندی و این بوالقاسم کنیزک بپروردی و نزدیک امیر نصر آوردی و با صله برگشتی و چند کنیزک آورده بود وقتی امیر نصر بوالقاسم را دستاری داد و در این باب عنایت نامه نبشت. نیشابوریان وی را تهنیت کردند و نامه بیاورده به مظالم برخواندند. از پدر شنودم که قاضی بوالهیثم پوشیده گفت و وی مردی فراخ مزاج بود: ای بوالقاسم یاد دار که قوادی به از قاضی گری است. (تاریخ بیهقی، از امثال و حکم دهخدا). رجوع به قواد شود
چند کوه است مر هذیل را. (منتهی الارب). از ابی بکر بن کلاب است و از آنجمله است کوه قرن النعم. ابوقلابۀ هذلی درباره آن اشعاری دارد. رجوع به معجم البلدان شود
چند کوه است مر هذیل را. (منتهی الارب). از ابی بکر بن کلاب است و از آنجمله است کوه قرن النعم. ابوقلابۀ هذلی درباره آن اشعاری دارد. رجوع به معجم البلدان شود