کسی که در ورزش، مبارزه یا جنگ، موفقیت به دست آورده است، در ورزش تیمی که در یک دوره از مسابقات به مقام اول رسیده است، پهلوان، شخصیت اصلی داستان، وکیل، امین دخل و خرج، نگه دارنده
کسی که در ورزش، مبارزه یا جنگ، موفقیت به دست آورده است، در ورزش تیمی که در یک دوره از مسابقات به مقام اول رسیده است، پهلوان، شخصیت اصلی داستان، وکیل، امین دخل و خرج، نگه دارنده
زهرآلوده. (آنندراج). سم دار و زهرآلود. (ناظم الاطباء). زهرآگین. سمی. (فرهنگ فارسی معین) : های خاقانی ترا جای شکرریز است و شکر گر دهانت را به آب زهرناک آگنده اند. خاقانی. مزاج هوا چون بود زهرناک بیندازد آن چیز را در مغاک. نظامی. کاین شده ست از خوی حیوان پاک پاک پر ز عشق و لحم و شحمش زهرناک. مولوی. بایدکه در چشیدن آن جام زهرناک شیرینی شهادت ما در زبان شود. سعدی. رجوع به زهر شود
زهرآلوده. (آنندراج). سم دار و زهرآلود. (ناظم الاطباء). زهرآگین. سمی. (فرهنگ فارسی معین) : های خاقانی ترا جای شکرریز است و شکر گر دهانت را به آب زهرناک آگنده اند. خاقانی. مزاج هوا چون بود زهرناک بیندازد آن چیز را در مغاک. نظامی. کاین شده ست از خوی حیوان پاک پاک پر ز عشق و لحم و شحمش زهرناک. مولوی. بایدکه در چشیدن آن جام زهرناک شیرینی شهادت ما در زبان شود. سعدی. رجوع به زهر شود