- قلایا
- قلیه ها، پاره ها و تکه های گوشت، جمع واژۀ قلیه
معنی قلایا - جستجوی لغت در جدول جو
- قلایا
- جمع قلیه، تواهه ها بنگرید به قلیه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع بلیه، جسک ها سختی ها آسیب ها جمع بلیه
جمع خلیه، ناوها کشتی های بزرگ، کندوها جمع خلیه خانه های زنبور عسل کندو ها، جمع خلیه، کندو
قضیه ها، خبرها، حکم ها، فرمان ها، جملات یا کلامی که معنی آن تمام باشد و بتوان درباره های آن حکم کرد، در علم منطق گفتاری که احتمال صدق و کذب داشته باشد، جمع واژۀ قضیه
بلیّه ها، مصیبت ها، پیشامدهای بد، رنجها، جمع واژۀ بلیّه
قلاده ها، گردن بندها و گلوبندهای سگ و برخی جانوران دیگر، واحد شمارش برخی جانوران مثلاً دو قلاده یوزپلنگ، جمع واژۀ قلاده
جمع قضیه، نهاده ها فرمان ها رویدادها پیشامدها جمع اتفاقها حوادث: بعد ازاین قضایا نسبت بامرا ترکمان و تکلو اندکی بی اعتماد شد، قضیه های منطقی: و این نسبتها را مواد قضایا خوانند
قلاده گردن بند ها گلوبندها: و فراید قلاید رشید الدین و طواط که گوش و گردن آفاق بدان متحلی است
از قلی تازی: بلخج زاگ سیاه ریلو شغار شخار اشخار. یا جوهر قلیا. سود سوز آور را گویند که در تداول به نام سود محرق نیز مشهور است و امروزه فقط به نام سود اطلاق می شود
زاج سیاه، قلیا که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود، اشخار، شخار، شخیره، لخج، بلخچ، خشار