جدول جو
جدول جو

معنی قضایا

قضایا
(قَ)
جمع واژۀ قضیه. (منتهی الارب).
- قضایا قیاساتها معها، قضایائی است که عقل در آنها به واسطۀ امری که از ذهن غایب نمیگردد هنگام تصور طرفین حکم کند، چنانکه گوئیم چهارجفت است و این حکم به واسطۀ وسطی است که همواره در ذهن ما حاضر است و آن انقسام به دو متساوی می باشد، به وسیلۀ همین وسط ذهن چنین شکلی ترتیب میدهد: چهار تقسیم میشود به دو متساوی و هرچه چنین باشد جفت است. پس چهار جفت است. این نوع قضایا را فطریات نیز نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به قضیه شود
لغت نامه دهخدا