معنی قلایا
- قلایا
- قلیه ها، پاره ها و تکه های گوشت، جمع واژۀ قلیه
واژههای مرتبط با قلایا
قلایا
- قلایا
- جمع قلیه، تواهه ها بنگرید به قلیه
قلایا
- قلایا
- فرستادۀ عجول از خداوند، یکی از لاویان است که با عزرا مراجعت نمود. (قاموس کتاب مقدس)
قلایا
- قلایا
- جَمعِ واژۀ قَلیّه. (آنندراج). رجوع به قلیه شود
بلایا
- بلایا
- جمع بلیه، جسک ها سختی ها آسیب ها جمع بلیه
خلایا
- خلایا
- جمع خلیه، ناوها کشتی های بزرگ، کندوها جمع خلیه خانه های زنبور عسل کندو ها، جمع خلیه، کندو
قضایا
- قضایا
- قضیه ها، خبرها، حکم ها، فرمان ها، جملات یا کلامی که معنی آن تمام باشد و بتوان درباره های آن حکم کرد، در علم منطق گفتاری که احتمال صدق و کذب داشته باشد، جمعِ واژۀ قضیه
بلایا
- بلایا
- بلیّه ها، مصیبت ها، پیشامدهای بد، رنجها، جمعِ واژۀ بَلیِّه
قلاید
- قلاید
- قلاده ها، گردن بندها و گلوبندهای سگ و برخی جانوران دیگر، واحد شمارش برخی جانوران مثلاً دو قلاده یوزپلنگ، جمعِ واژۀ قلاده
قضایا
- قضایا
- جمع قضیه، نهاده ها فرمان ها رویدادها پیشامدها جمع اتفاقها حوادث: بعد ازاین قضایا نسبت بامرا ترکمان و تکلو اندکی بی اعتماد شد، قضیه های منطقی: و این نسبتها را مواد قضایا خوانند