- قرط
- شعلۀ آتش
گوشواره
پستان
معنی قرط - جستجوی لغت در جدول جو
- قرط
- پارسی تازی گشته کرت کرته خاری باشد که آن را شتر خوار گویند افرازه (شعله)، گوشواره بناگوش، پستان، نره خرد نره کودک گندنا از گیاهان قرض
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جامۀ کوتاه بی آستر، پیراهن
جلف، لوس، دشنامی است پسران و مردان جوان را
پارسی تازی گشته کرته گونه ای پیراهن کرته: قرطه بگشای و زمانی بنشین پیش و بگوی روی بنمای که امروز چنین داردروی. (انوری چا. تبریز 371)
قرطمان دوسر از گیاهان کاجیره. یا قرطم بری. کاجیره صحرایی. یا قرطم هندی. نیلوفر پیچ هندی
پارسی تازی گشته کرتک نیم تنه گونه ای جامه کرته
آبچین (قطیفه)
شپش شتر
لاتینی تازی گشته نفج (کاغذ) رخنه لاتینی تازی گشته نفج (کاغذ) رخنه لاتینی تازی گشته نفج (کاغذ) رخنه
باباآدم از گیاهان
گوشواره وار قرط (زینتی که در بینی آویزند) بسته: (و اسماع جهان را بجواهر محامد و مفاخرش مقرط ومشنف (داراد)،) (مرزبان نامه. تهران. 1317 ص 11)
گوشواره دار
ک مشک زمین از گیاهان مشک زمین
یونانی تازی گشته غرنباد گرنباد از گیاهان قرنباد
دوسر
تریغان کاجیره دشتی
چیزاندک چیز اندک شی قلیل
برزمین انداختن، گریختن، سخت دویدن، خشم گرفتن
پتیاربزرگ
پارسی تازی گشته غلتبان غرچه، جاکش جافکش سنگی کوتاه به شکل استوانه که آن را روی پشت بام غلطانند تا هموار و محکم شود
لاتینی تاز گشته سپیدیکدست، دخترسپید
کاغذ، صحیفه که بر آن نویسند
گیاهی با برگ های ریز و دانه هایی شبیه ماش که بیشتر در گندم زار می روید
غلتبان، برای مثال تو را ملک سلیمان باد و خصمت / چو هدهد قرطبان چون دیو مزدور (انوری - ۲۳۱ حاشیه)
نوعی کاغذ مرغوب که در خان بالغ یا همان نام قدیم پکن می ساختند، ورق صینی، کاغذ چینی، کاغذ خان بالغی، نکته اینکه صین معرّب واژۀ چین است
کاغذ، ماده ای که از چوب بعضی گیاهان به صورت ورقه های نازک ساخته می شود و برای نوشتن، نقاشی و مانند آن به کار می رود، رخنه
مانده، باز پرداخت
وام، بدهی
کرانه
سامه، بایسته