جدول جو
جدول جو

معنی قبائل - جستجوی لغت در جدول جو

قبائل
جمع قبیله
تصویری از قبائل
تصویر قبائل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قائل
تصویر قائل
گویندۀ سخن، سخنگو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبایل
تصویر قبایل
قبیله ها، گروهی از مردم دارای نژاد، سنن، دین و فرهنگ مشترک، گروهی از فرزندان یک پدر، جمع واژۀ قبیله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبال
تصویر قبال
مقابل، برابر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبال
تصویر قبال
دوال کفش، برابر برابر حذاء. یا در قبال. در برابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبائل الطیر
تصویر قبائل الطیر
دسته های پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قائل
تصویر قائل
سخنگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبائل الراس
تصویر قبائل الراس
استخوانهای سر
فرهنگ لغت هوشیار
نبایل در فارسی، جمع نبیله، فرخادان بزرگان کارهای سترگ نیکویی ها جمع نبیله: بزرگان، کارهای بزرگ، نیکوییها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلائل
تصویر قلائل
جمع قلیل، اندک ها کم ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبایل
تصویر قبایل
جمع قبیله، دودمانها، قبیله ها، گروهها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبائح
تصویر قبائح
قبایح در فارسی، جمع قبیحه، زشت ها زشتی ها جمع قبیحه
فرهنگ لغت هوشیار
اهریمن زنان جه ها (فواحش)،، جمع حبالی، جمع حبلی، زنان باردار جمع حباله دامها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبایل
تصویر قبایل
((قَ یِ))
جمع قبیله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قبال
تصویر قبال
((ق))
مقابل، برابر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حبائل
تصویر حبائل
((حَ ئِ))
جمع حباله، دام ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قبایل
تصویر قبایل
تیره ها
فرهنگ واژه فارسی سره
قبیله ای
دیکشنری اردو به فارسی