جَمعِ واژۀ قبیله: چشم بد از تو دور ای بدیع شمائل یار من و شمع جمعو میر قبائل. سعدی. - قبائل بنی اسرائیل، اسباط بنی اسرائیل. رجوع به قبایل و قبیله شود. ، قبائل رأس، استخوانهای سر. صفائح جمجمه
از شعرای ایران است و تذکرهالشعرائی نوشته و به سال 955 هجری قمری درگذشته است. قاموس الاعلام وی را از اهل ترشیر نوشته است ولی سام میرزا مینویسد: در اصل سبزواری است و اکنون در شهر قزوین است و در نهایت فقر و مسکنت اوقات میگذارند و این مطلع ازوست: یار بی مهر و منم عاشق زار عجبی حال زار عجبی دارم و یار عجبی از قد خم شده و چهرۀ زردم او را میکند حلقۀ زرگوش گذار عجبی. اماخود انصاف میدهد که این بیت از من نیست، این مطلع ازوست: دوای درد دل خویش از خدا طلبم کجا روم ز که این درد را دوا طلبم ؟ (تحفۀ سامی ص 135)