- قاصف
- ش کننده، باد شدید و تند که درختان را بشکند، رعد سخت و غرنده
معنی قاصف - جستجوی لغت در جدول جو
- قاصف
- شکننده، رعد سخت غرنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فراهمی
تند، شدید، باد تند و شدید
وصف کننده، تعریف کننده، ستاینده
کوتاه، نارسا، عاجز، قصور کننده، کوتاهی کننده
قاصف ها، شکننده ها، بادهای شدید و تند که درختان را بشکند، رعدهای سخت و غرنده، جمع واژۀ قاصف
مایل و خمیده، باد سخت، جمع آن عواصف است
ته کاسه خور، باران لور آسا باران تند رگبار
باران درشت
سنگ انداز، شتر پیشرو
دور شونده، بنهایت رسنده
پیش آمد کشنده
شمشیر بران، زبان گزنده
تقصیر کننده، مقصر، کوتاهی کننده
آهنگ کننده، قصد کننده
نی نواز، گوشتفروش
چهره شناس، پی شناس پی پر قیافه شناس، پی شناس پی بر، جمع قافه قایفین (قائفین)
قیافه شناس، پی شناس پی بر، جمع قافه قایفین (قائفین)
جمع قاصف، باد های سخت
چادرچارگوش
سنگ سرمه، گیاه بارهنگ
پیشیار
وصف کننده، ستاینده
دورشونده، به نهایت رسنده
قصد کننده، آهنگ کننده
کسی که نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، پیک، نامه بر، غلام پست، چاپار، اسکدار، چپر، برید، مأمور پست، نامه رسان
کسی که نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، پیک، نامه بر، غلام پست، چاپار، اسکدار، چپر، برید، مأمور پست، نامه رسان
دور، چیزی که در دسترس ما نیست یا فاصلۀ بسیار زمانی یا مکانی دارد، راهی که پیمودن آن وقت زیادی می بردبرای مثال خجسته مجلس او را سران اهل سخن / سزد که مدح سرایند قاصی و دانی (سوزنی - لغتنامه - قاصی)
Infuriated