جدول جو
جدول جو

معنی قاصد

قاصد((ص))
قصدکننده، پیک پیاده که نامه یا پیغامی را به مقصد دوری می برد
تصویری از قاصد
تصویر قاصد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قاصد

قاصد

قاصد
قصد کننده، آهنگ کننده
کسی که نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، پِیک، نامِه بَر، غُلامِ پُست، چاپار، اَسکُدار، چَپَر، بَرید، مأمورِ پُست، نامِه رَسان
قاصد
فرهنگ فارسی عمید