معنی قاصر
قاصر
((ص))
کوتاهی کننده
تصویر قاصر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قاصر
قاصر
قاصر
کوتاه، نارسا، عاجز، قصور کننده، کوتاهی کننده
فرهنگ فارسی عمید
قاصر
قاصر
تقصیر کننده، مقصر، کوتاهی کننده
فرهنگ لغت هوشیار
قاصر
قاصر
ضعیف، عاجز، ناتوان، کوتاه، نارسا
متضاد: قادر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ناصر
ناصر
نصرت دهنده، یاری کننده
فرهنگ نامهای ایرانی
قاطر
قاطر
استر
فرهنگ واژه فارسی سره
قادر
قادر
توانا، توانمند، نیرومند
فرهنگ واژه فارسی سره
باصر
باصر
چشم دارنده، نگاه تیز
فرهنگ لغت هوشیار
قاهر
قاهر
چیره، توانا
فرهنگ نامهای ایرانی
قادر
قادر
دارای قدرت، توانا، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی