ریشۀ گیاهی تلخ که جوشاندۀ آن در طب قدیم در معالجۀ بعضی از امراض معده به کار می رفته، برای مثال ویحک برقعی ای تلخ تر از آب فرژ / تا کی این طبع بد تو که بگیرد سر پژ (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۳۱)
ریشۀ گیاهی تلخ که جوشاندۀ آن در طب قدیم در معالجۀ بعضی از امراض معده به کار می رفته، برای مِثال ویحک برقعی ای تلخ تر از آب فرژ / تا کی این طبع بد تو که بگیرد سر پژ (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۳۱)
چرک وریم و سخ. (از برهان). پژ. فژه. رجوع به فژاک، فژاکن و فژاگین شود، غم و رنج: بدانست کآن گفتن اوست کژ دلش ز آتش غم برآورد فژ. فردوسی. ، یال. بش. (یادداشت بخط مؤلف) : ستیزه ای بدل عاشقان به ساق و میان بلای گیسوی دوشیزگان به بش و به فژ. عسجدی
چرک وریم و سخ. (از برهان). پژ. فژه. رجوع به فژاک، فژاکن و فژاگین شود، غم و رنج: بدانست کآن گفتن اوست کژ دلش ز آتش غم برآورد فژ. فردوسی. ، یال. بش. (یادداشت بخط مؤلف) : ستیزه ای بدل عاشقان به ساق و میان بلای گیسوی دوشیزگان به بش و به فژ. عسجدی
گیاهی باشد در غایت تلخی که دفع مرض کناک، که آن پیچش و زحیر است، کند و دردشکم را نافع باشد و آن را از ملک چین آورند و بعضی گویند وج است که آن را ’اکر’ ترکی و گیاه ترکی خوانند و بعضی گویند ریوند است و آن دارویی باشد مشهور به جهت اسهال آوردن. (برهان). اکر نیز گویند و به تازی وی را ’وج’ گویند. (تحفۀ حکیم مؤمن). ’بیخ’ گیاهی است تلخ طعم و درد شکم را سود دارد. (اسدی). فریز. فریس. فرزد. فرزه. (حاشیۀ برهان چ معین) : ویحک ای برقعی ای تلخ تر از آب فرژ تا کی این طمع بد تو بنگیرد فرپژ (!). منجیک. که فرمود از اول که درد شکم را فرژ باید از چین و از روم والان. ناصرخسرو. رجوع به فرز و فرزد شود
گیاهی باشد در غایت تلخی که دفع مرض کناک، که آن پیچش و زحیر است، کند و دردشکم را نافع باشد و آن را از ملک چین آورند و بعضی گویند وج است که آن را ’اکر’ ترکی و گیاه ترکی خوانند و بعضی گویند ریوند است و آن دارویی باشد مشهور به جهت اسهال آوردن. (برهان). اکر نیز گویند و به تازی وی را ’وج’ گویند. (تحفۀ حکیم مؤمن). ’بیخ’ گیاهی است تلخ طعم و درد شکم را سود دارد. (اسدی). فریز. فریس. فرزد. فرزه. (حاشیۀ برهان چ معین) : ویحک ای برقعی ای تلخ تر از آب فرژ تا کی این طمع بد تو بنگیرد فرپژ (!). منجیک. که فرمود از اول که درد شکم را فرژ باید از چین و از روم والان. ناصرخسرو. رجوع به فرز و فرزد شود
دوائی است که آن را گیاه ترکی و اگر ترکی خوانند. (برهان). اسم وج است. (فهرست مخزن الادویه). ظاهراً مصحف فژژ است. (از حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به فژ، فریژ و فژژ شود
دوائی است که آن را گیاه ترکی و اگر ترکی خوانند. (برهان). اسم وج است. (فهرست مخزن الادویه). ظاهراً مصحف فژژ است. (از حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به فژ، فریژ و فژژ شود
خمیازه، دهن دره، آسا، (یادداشت بخط مؤلف) : خواب اگر عبهر کند پس از چه معنی غنچه را فاژ می آید، مگر خاصیت عبهر گرفت ؟ امیرخسرو دهلوی، بعضی گویند دهان باز کردن در خواب است، (برهان)، فاژه، پاسک، باسک، (یادداشت بخط مؤلف)
خمیازه، دهن دره، آسا، (یادداشت بخط مؤلف) : خواب اگر عبهر کند پس از چه معنی غنچه را فاژ می آید، مگر خاصیت عبهر گرفت ؟ امیرخسرو دهلوی، بعضی گویند دهان باز کردن در خواب است، (برهان)، فاژه، پاسک، باسک، (یادداشت بخط مؤلف)
سبزه ایست در نهایت تری و تازگی و آن در کنار آبها و زمین های نمناک می روید و مفروش بر روی زمین است و مخصوص بزمانی نیست. شاخه های آن دراز و باریک با گرهها و بندهای بسیار و برگ آن بسیار ریز و سرهای آن تند و اندک صلب و گل آن ما بین سرخی و سفیدی است نجم ثیل، هر گونه سبزه علفی نوع چمن
سبزه ایست در نهایت تری و تازگی و آن در کنار آبها و زمین های نمناک می روید و مفروش بر روی زمین است و مخصوص بزمانی نیست. شاخه های آن دراز و باریک با گرهها و بندهای بسیار و برگ آن بسیار ریز و سرهای آن تند و اندک صلب و گل آن ما بین سرخی و سفیدی است نجم ثیل، هر گونه سبزه علفی نوع چمن