جدول جو
جدول جو

معنی فژاک - جستجوی لغت در جدول جو

فژاک
پلید، چرکین چرکین چرکن چرک آلود پلید: همانا که چون تو فژاک آمدم و گر چون تو ابله فغاک آمدم
فرهنگ لغت هوشیار
فژاک
((فَ))
چرکین، پلید، فزاک
تصویری از فژاک
تصویر فژاک
فرهنگ فارسی معین
فژاک
فژاگن، برای مثال زد کلوخی بر هباک آن فژاک / شد هباک او به کردار مغاک (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۶ حاشیه)
تصویری از فژاک
تصویر فژاک
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فژاکن
تصویر فژاکن
بزه گناه. چرکین چرک آلود پلید پلشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فداک
تصویر فداک
(پسرانه)
نام روستایی در حجاز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فتاک
تصویر فتاک
فاتک ها، دلیران، گستاخان، بی باکان، جمع واژۀ فاتک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتاک
تصویر فتاک
جمع فاتک، دلیران فرو گیرنده بسیار فتک، جمع فاتک دلیران
فرهنگ لغت هوشیار
ابله، نادان این واژه در آنندراج تازی دانسته شده پارسی است نادان، زدوده، هاژ، غر زاده موله زای ابله نادان، حرامزاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتاک
تصویر فتاک
((فُ تّ))
جمع فاتک، دلیران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراک
تصویر فراک
((فُ))
پشت، ظهر، مقابل رو، هیز، مخنث، پلید، پلشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراک
تصویر فراک
((فِ))
کت دنباله دار سیاه رنگ بلندی که در تشریفات و مراسم رسمی می پوشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فزاک
تصویر فزاک
((فَ))
چرکین، پلید، فژاک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فغاک
تصویر فغاک
((فَ یا فُ))
ابله، نادان، حرام زاده
فرهنگ فارسی معین
نوعی لباس رسمی مردانه که با کمر تنگ و دامن چاک دار که در تشریفات و مهمانی های رسمی می پوشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فغاک
تصویر فغاک
احمق، کودن، کم خرد، ابله، گول، غمر، سبک رای، بدخرد، تاریک مغز، کانا، کردنگ، انوک، غتفره، تپنکوز، خل، بی عقل، شیشه گردن، گردنگل، کاغه، کهسله، دنگل، چل، کم عقل، خرطبع، لاده، خام ریش، ریش کاو، دنگ، نابخرد، دبنگ برای مثال آن کت کلوخ روی لقب کرد خوب کرد / زیرا لقب گران نبود بر دل فغاک (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۳۵)
حرام زاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاک
تصویر فاک
سالخورده، گول نادان
فرهنگ لغت هوشیار