جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فزاک

هزاک

هزاک
کسی که زود فریب بخورد و فریفته شود، ابله، نادان، برای مِثال که یارد داشت با او خویشتن راست؟ / نباید بود مردم را هزاکا (دقیقی - ۹۵)، زبون
هزاک
فرهنگ فارسی عمید

گزاک

گزاک
گزنده، حیوان یا حشره ای که انسان را بگزد و نیش بزند، جانور زهردار
گزاک
فرهنگ فارسی عمید

فتاک

فتاک
جمع فاتک، دلیران فرو گیرنده بسیار فتک، جمع فاتک دلیران
فتاک
فرهنگ لغت هوشیار

فژاک

فژاک
پلید، چرکین چرکین چرکن چرک آلود پلید: همانا که چون تو فژاک آمدم و گر چون تو ابله فغاک آمدم
فرهنگ لغت هوشیار

فزار

فزار
چرکین چرکن چرک آلود پلید: همانا که چون تو فژاک آمدم و گر چون تو ابله فغاک آمدم
فرهنگ لغت هوشیار