معنی فغاک
- فغاکفَغاک
- احمق، کودن، کم خرد، ابله، گول، غمر، سبک رای، بدخرد، تاریک مغز، کانا، کردنگ، انوک، غتفره، تپنکوز، خل، بی عقل، شیشه گردن، گردنگل، کاغه، کهسله، دنگل، چل، کم عقل، خرطبع، لاده، خام ریش، ریش کاو، دنگ، نابخرد، دبنگ برای مثال آن کت کلوخ روی لقب کرد خوب کرد / زیرا لقب گران نبود بر دل فغاک (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۳۵)
حرام زادهاَحمَق، کُودَن، کَم خِرَد، اَبلَه، گول، غَمر، سَبُک رای، بَدخِرَد، تاریک مَغز، کانا، کَردَنگ، اَنوَک، غُتفَرِه، تَپَنکوز، خُل، بی عَقل، شیشِه گَردَن، گَردَنگَل، کاغِه، کَهسَلِه، دَنگِل، چِل، کَم عَقل، خَرطَبع، لادِه، خام ریش، ریش کاو، دَنگ، نابِخرَد، دَبَنگ برای مِثال آن کت کلوخ روی لقب کرد خوب کرد / زیرا لقب گران نَبُود بر دل فغاک (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۳۵)
حرام زاده
فرهنگ فارسی عمید