معنی فاک فاک (فاک ک) پیر کلان سال از مردم و شتر. (منتهی الارب) ، سخت گول. ج، فککه، فکاک. (منتهی الارب) : هو فاک ﱡ تاک ﱡ، او احمق است. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا