جدول جو
جدول جو

معنی فنودگی - جستجوی لغت در جدول جو

فنودگی
(فَ / فُ دَ / دِ)
صفت فنوده. رجوع به فنود و فنودن و فنوده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آلودگی
تصویر آلودگی
حالت و چگونگی آلوده، آمیختگی با هر چیز ناپاک، ناپاکی، برای مثال زآن نجاسات ره و آلودگی / نور را حاصل نگردد بدرگی (مولوی - ۷۲۳)لکۀ کثیف روی لباس، برای مثال پاک بشوی از همه آلودگی / پیرهن و چادر و شلوار خویش (ناصرخسرو - ۱۷۸) کنایه از اعتیاد به مواد مخدر، الکل و مانند آن، کنایه از عادت به کار زشت، گناه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فسردگی
تصویر فسردگی
افسردگی، پژمردگی، غمگینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوندگی
تصویر دوندگی
تک و دو، عمل دونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنندگی
تصویر کنندگی
کننده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غنودگی
تصویر غنودگی
خواب آلودگی، آرمیدگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گشودگی
تصویر گشودگی
فراخی، گشادگی، وسعت، باز بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسودگی
تصویر آسودگی
آسوده بودن، برای مثال ای گرفتار و پایبند عیال / دیگر آسودگی مبند خیال (سعدی - ۱۰۰)آرامش، استراحت، برای مثال ز نیروی و آسودگی اسپ و مرد / نیندیشد از روزگار نبرد (فردوسی - ۷/۵۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
(غُ دَ / دِ)
خوابیدن و آرمیدن. آسایش:وسن. غنودگی. (منتهی الارب). رجوع به غنودن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دنندگی
تصویر دنندگی
دوندگی به نشاط، خرامندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتادگی
تصویر فتادگی
افتادگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشودگی
تصویر گشودگی
کیفیت گشوده گشایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنندگی
تصویر کنندگی
حالت و کیفیت کننده، فاعلیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربودگی
تصویر ربودگی
تاراج و غارت، دزدی، غنیمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروشدگی
تصویر فروشدگی
دخول، نفوذ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرسودگی
تصویر فرسودگی
فرسوده بودن، فرسایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسردگی
تصویر فسردگی
افسردگی
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و فعل آلوده لوث آلایش، عادت به اعمال زشت انحطاط اخلاقی، گناه فسق فجور جرم، لکه شوخ وسخ، گه عذره، دین وام بدهکاری یاآلودگی آب. تیرگی آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسودگی
تصویر آسودگی
آرامش، آرامی، نرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوندگی
تصویر دوندگی
تند رونده و تازنده و تاخت کننده، شتابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنودنی
تصویر شنودنی
لایق شنیدن قابل شنیدن شنودنی: اخبار شنیدنی داستان شنیدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زدودگی
تصویر زدودگی
پاکیزگی و صیقل یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنندگی
تصویر زنندگی
زشتی، نفرت انگیزی، نامطبوعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روندگی
تصویر روندگی
عمل رفتن، سرعت حرکت چالاکی در رفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسردگی
تصویر فسردگی
((فُ یا فِ سُ دِ))
افسردگی، پژمردگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گشودگی
تصویر گشودگی
((گُ دِ))
گشایش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زنندگی
تصویر زنندگی
((زَ نَ دَ یا دِ))
زشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آلودگی
تصویر آلودگی
((دِ))
ناپاکی، آلایش، لکه، عادت به اعمال زشت، گناه، فسق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آسودگی
تصویر آسودگی
((دِ))
آرامش، آهستگی، استراحت، راحت، فراغ بال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرسودگی
تصویر فرسودگی
استهلاک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسودگی
تصویر آسودگی
اطمینان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آلودگی
تصویر آلودگی
Contaminant, Contamination, Filthiness, Pollution, Infestation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گشودگی
تصویر گشودگی
Openness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فشردگی
تصویر فشردگی
Compactness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فشردگی
تصویر فشردگی
compacidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی