جدول جو
جدول جو

معنی فروگذار - جستجوی لغت در جدول جو

فروگذار
کسی که در انجام کاری کوتاهی و اهمال می کند
فروگذار کردن: کنایه از مضایقه کردن، کوتاهی کردن
تصویری از فروگذار
تصویر فروگذار
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فروگذاری
تصویر فروگذاری
مضایقه، کوتاهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو گذار
تصویر فرو گذار
ترک کردن از دست دادن، مضایقه کردن کوتاهی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفر گذار
تصویر سفر گذار
آژانس مسافرتی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فروختار
تصویر فروختار
فروشنده، آنکه چیزی را می فروشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروختار
تصویر فروختار
فرو شنده بایع خریدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرو گذاری
تصویر فرو گذاری
مضایقه خودداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرو گذار
تصویر گرو گذار
آنکه چیزی را بعنوان گرو نزد کسی نهد گرو دهنده راهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروگذاشت
تصویر فروگذاشت
غفلت، اهمال، کوتاهی، عفو، گذشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فروختار
تصویر فروختار
((فُ))
فرختار، فروشنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرنگار
تصویر فرنگار
(دخترانه)
دارای نقش ونگار با شکوه و زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برگذار
تصویر برگذار
اجرا، انجام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهگذار
تصویر رهگذار
راه دادن، گذر کسی را بجائی قرار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهگذار
تصویر رهگذار
کسی که از راهی عبور کند، عابر، مسافر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروگیر
تصویر فروگیر
احاطه کننده، محاصره کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهگذار
تصویر رهگذار
((رَ گُ))
عابر، مسافر، پاسبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برگذار
تصویر برگذار
برگزار، برگزار کردن، برگزار کردن مثلاً انجام دادن، به جا آوردن، برپا داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروار
تصویر فروار
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار، پربار، پرواره، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه، برای مثال آن کن که بدین وقت همی کردی هر سال / خزپوش و به کاشانه شو از صفه و فروار (فرخی - ۱۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروار
تصویر فروار
محوط برج و بارو دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروار
تصویر فروار
((فَ))
پروار. فروال، بالاخانه، خانه تابستانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فروگذار کردن
تصویر فروگذار کردن
کنایه از مضایقه کردن، کوتاهی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروگذارکردن
تصویر فروگذارکردن
کوتاهی کردن، تساهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروگذار کردن
تصویر فروگذار کردن
((~. گُ. کَ دَ))
کوتاهی کردن، مضایقه کردن
فرهنگ فارسی معین