- فروگذار
- کسی که در انجام کاری کوتاهی و اهمال می کند
فروگذار کردن: کنایه از مضایقه کردن، کوتاهی کردن
معنی فروگذار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مضایقه، کوتاهی
ترک کردن از دست دادن، مضایقه کردن کوتاهی کردن
آژانس مسافرتی
فروشنده، آنکه چیزی را می فروشد
فرو شنده بایع خریدار
مضایقه خودداری
آنکه چیزی را بعنوان گرو نزد کسی نهد گرو دهنده راهن
غفلت، اهمال، کوتاهی، عفو، گذشت
اجرا، انجام
راه دادن، گذر کسی را بجائی قرار دادن
کسی که از راهی عبور کند، عابر، مسافر
احاطه کننده، محاصره کننده
برگزار، برگزار کردن، برگزار کردن مثلاً انجام دادن، به جا آوردن، برپا داشتن
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار، پربار، پرواره، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه، برای مثال آن کن که بدین وقت همی کردی هر سال / خزپوش و به کاشانه شو از صفه و فروار (فرخی - ۱۱۳)
محوط برج و بارو دار
کنایه از مضایقه کردن، کوتاهی کردن
کوتاهی کردن، تساهل