جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سفر گذار

کار گذار

کار گذار
آنکه با چابکی و مهارت کار می کند، آنکه خوب از عهدۀ کار برمی آید، کاربر، مامور دولت، نوکر، خدمتگذار
کار گذار
فرهنگ فارسی عمید

کار گذار

کار گذار
کار گذارنده آنکه باسانی و جلدی و نیکی کار ها را انجام دهد کار بر
کار گذار
فرهنگ لغت هوشیار

فروگذار

فروگذار
کسی که در انجام کاری کوتاهی و اهمال می کند
فروگذار کردن: کنایه از مضایقه کردن، کوتاهی کردن
فروگذار
فرهنگ فارسی عمید