- فرقدان
- دو ستاره در صورت فلکی دب اصغر، دوبرادران، دوبرارو
معنی فرقدان - جستجوی لغت در جدول جو
- فرقدان
- دو برادران از ستارگان بینی دو برادران هم خوی یک رنگ همیشه روی در روی (خاقانی تحفه العراقین)
- فرقدان ((فَ قَ))
- دو برادران، نام دو ستاره بر سینه صورت فلکی خرس کوچک یا دب اصغر، فرقد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گم کردن، از دست دادن، گم شدن
بیست و پنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۷۷ آیه، قرآن
از هم جدا ساختن، جدا کننده حق از باطل
از دست دادن، نبودن
منفرد، یکتا، یگانه
دوک و دوکدان ساختن
شتافتن
انکار و حاشا
زوزندان
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
دارای شکوهی اینچنین، پادشاه پیشداری که بر ضحاک ماردوش غلبه کرد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر آبتین و فرانک، از پادشاهان پیشدادی ایران
شعله ور
بلعیدن
اولاد
برغندان جشنی پیش از رسیدن ماه درآن شادی کنند و می نوشند روزه که رمضان می رسد اینک دهم شعبان است - می بیاورید و بنوشید که برغندان است (نزاری کهستانی)
پارسی ک زهدان زاجدان بچه دان زهدان
دو روز، دو ماه
رومال و روپاکی باشد که قلندران چهار گوشه آنرا بهم بندند و بر دوش یا ساق اندازند و آنچه از گدایی بهم رسد در آن نهند
پارسی تازی گشته خرمدان کیسه چرمی که در آن دانگ (سکه) و زر برگ نهند کیسه ای چرمین که در آن پول و اشیا دیگر گذارند: (چونک حق و باطلی آمیختند نقد و قلب اندر حرمدان ریختند) (مثنوی) توضیح این کلمه بصورت (جرمدان) تحریف شده
لاک پشت
کیسه ای چرمین که درویشان و مسافران بر پهلو بندند و پول و اشیا دیگر را در آن ریزند
از هم جدا کردن و تمیز دادن