جدول جو
جدول جو

معنی فقدان

فقدان((فِ یا فُ))
گم کردن، از دست دادن، گم شدن
تصویری از فقدان
تصویر فقدان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فقدان

فقدان

فقدان
گم کردن کسی را. (منتهی الارب). فقد. فقود. (اقرب الموارد). گم یافتن. (تاج المصادر بیهقی). گم کردن. از دست دادن. نبودن. (یادداشت مؤلف) :
میگویم اگر تاب شنیدن داری
فقدان شباب و فرقت احباب است.
خاقانی.
رجوع به فقد شود
لغت نامه دهخدا

فرقدان

فرقدان
دو برادران از ستارگان بینی دو برادران هم خوی یک رنگ همیشه روی در روی (خاقانی تحفه العراقین)
فرهنگ لغت هوشیار