- فراویز ((فَ))
- فرویز، پروز، سجاف، سجاف لباس
معنی فراویز - جستجوی لغت در جدول جو
- فراویز
- پراویز، سجاف جامه، پارچۀ باریک و دراز که در کنارۀ جامه یا دوختنی دیگر از همان رنگ یا رنگ دیگر دوخته می شود، پروز، پریز، فرویز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سجاف جامه، پارچۀ باریک و دراز که در کنارۀ جامه یا دوختنی دیگر از همان رنگ یا رنگ دیگر دوخته می شود، پروز، پریز، فرویز
شتر خار خارشتر
خارشتر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت
اشترگیا، کستیمه، کسیمه، شترخار، شترگیا، اشترخار، خاراشتر
اشترگیا، کستیمه، کسیمه، شترخار، شترگیا، اشترخار، خاراشتر
سجاف جامه، پارچۀ باریک و دراز که در کنارۀ جامه یا دوختنی دیگر از همان رنگ یا رنگ دیگر دوخته می شود، پروز، پراویز، پری
خود پرداخت
فرمان ها
جمع ارجوزه، چکامه ها (در بحر رجز) خودستایه ها
جمع درویش
مطلوب مرغوب دلخواه، خوشبو معطر 0 مطلوب و مرغوب و دلخواه
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از شخصیتهای شاهنامه، از بزرگان و مشاوران دربار قباد پادشاه ساسانی، نام یکی از پادشاهان ساسانی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
شکوه مرزداری، آمرزنده دشمن، نام پسر رستم دستان، مرکب از فر + آمرز، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر رستم پسر زال
نزولی
متداول، جامع
هجری، در مقابل
اخلاق
شورای عالی
متصاعد، متعالی، صعودی
تولید
دست و پای حیوان، اعضا
جمع ترویحه، نشست ها، چهار خاست (رکعت) نماز شب، بیست خاست بیست خاست نمازی که در شب های ماه روزه خوانده می شود جمع ترویحه. نشستن ها، جلسه ها، جلسه کوتاه پس از خواندن چهار رکعت نماز در شبهای ماه رمضان، چهار رکعت نماز شب، بیست رکعت نماز که در شبهای ماه رمضان خوانند
جلسه، نشست
جمع سراول، از ریشه پارسی شلوارها زیر جامه ها
شب آویز، مرغ حق