جدول جو
جدول جو

معنی راویز

راویز
خارشتر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت
اشترگیا، کستیمه، کسیمه، شترخار، شترگیا، اشترخار، خاراشتر
تصویری از راویز
تصویر راویز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با راویز

راویز

راویز
درخت اشترخار، (الفاظ الادویه) علف شتر باشد که آنرا شترخار و اشترغاز نیز گویندو بیخ آن را آچار سازند، (برهان) (از شرفنامۀ منیری) (از رشیدی)، درخت اشترخار که آنرا اشترخار نیز گویند و به خارشتر مشهور است، (آنندراج) (انجمن آرا)، و رجوع به اشترخار و اشترغار در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

راویه

راویه
نقل کنندۀ سخن و خبر از کسی، راوی
مشک یا دلو بزرگ آبکشی
خورجین، ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند، کیسه، خورجین، توشه دان، کِنف، توشِدان، حرزدان، جِراب
راویه
فرهنگ فارسی عمید

راویه

راویه
مشک بزرگی که در آن آب را حمل و نقل کنند، چارپایی که مشک آب را بر آن بار کنند
راویه
فرهنگ فارسی معین