در فارسی، ممال فداء بمعنی قربانی شده و فداشده است: همتش را سپهر کفش بساط دولتش را زمانه کبش فدی. ابوالفرج. تنم به مهر اسیر است و دل به عشق فدی همی به گوش من آید ز لفظ عشق ندی. ادیب صابر. فلان مجاور دولتسرای وقت مرا که تن به مهر اسیر است و دل به عشق فدی. سیف اسفرنگ (دیوان ص 483)
در فارسی، ممال فداء بمعنی قربانی شده و فداشده است: همتش را سپهر کفش بساط دولتش را زمانه کبش فدی. ابوالفرج. تنم به مهر اسیر است و دل به عشق فدی همی به گوش من آید ز لفظ عشق ندی. ادیب صابر. فلان مجاور دولتسرای وقت مرا که تن به مهر اسیر است و دل به عشق فدی. سیف اسفرنگ (دیوان ص 483)
کلمه تعجب است در تداول عوام. علامت تعجب. زکی. دکیسه. لفظی است برای بیان اعتراض به گفتۀ کسی با انکار حرف او یا مقابله و معارضۀ با او. (ازفرهنگ لغات عامیانه). و رجوع به دکیسه و زکی شود
کلمه تعجب است در تداول عوام. علامت تعجب. زکی. دکیسه. لفظی است برای بیان اعتراض به گفتۀ کسی با انکار حرف او یا مقابله و معارضۀ با او. (ازفرهنگ لغات عامیانه). و رجوع به دکیسه و زکی شود
اسب جنیبت. کتل. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یدک شود، علی البدل. دومی از هر چیز که احتیاط را دارند تا اگر یکی تلف و تباه شود دیگری را به کار ببرند: قطعه های یدکی ماشین، قطعه های یدکی اتومبیل، تیغ یدکی. (یادداشت مؤلف)
اسب جنیبت. کتل. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یدک شود، علی البدل. دومی از هر چیز که احتیاط را دارند تا اگر یکی تلف و تباه شود دیگری را به کار ببرند: قطعه های یدکی ماشین، قطعه های یدکی اتومبیل، تیغ یدکی. (یادداشت مؤلف)
بدر بن خلف بن یوسف بن محمد الفرکی الاصبهانی، مکنی به ابونجم. از ابونصر ابراهیم بن محمد بن علی کسایی و جز او حدیث شنید. ولادتش به سال 417 بود و به سال 502 ه. ق. درگذشت. (اللباب فی تهذیب الانساب)
بدر بن خلف بن یوسف بن محمد الفرکی الاصبهانی، مکنی به ابونجم. از ابونصر ابراهیم بن محمد بن علی کسایی و جز او حدیث شنید. ولادتش به سال 417 بود و به سال 502 هَ. ق. درگذشت. (اللباب فی تهذیب الانساب)
ازهری گوید: در خلصاء مغاکی دیدم که به فدسی معروف به ود و نمیدانم نسبت آن به چه بود. در تاج آمده است: فدسی برای این گفته اند که مغاک مزبور پر از عنکبوت و مهجور بود و چوپانان بندرت در آن میرفتند. ضبط آن را فدسی که نسبت به جمع فدس است نیز آورده اند. (از اقرب الموارد)
ازهری گوید: در خلصاء مغاکی دیدم که به فدسی معروف به ود و نمیدانم نسبت آن به چه بود. در تاج آمده است: فدسی برای این گفته اند که مغاک مزبور پر از عنکبوت و مهجور بود و چوپانان بندرت در آن میرفتند. ضبط آن را فِدَسی که نسبت به جمع فدس است نیز آورده اند. (از اقرب الموارد)
ابن سلیمان قیسرانی، مکنی به ابوعیسی. تابعی است. (یادداشت بخط مؤلف). نام مردی از صحابه. (سمعانی). فدیکی به وی منسوب است. نام وی در کتاب المصاحف سجستانی آمده است. رجوع به المصاحف ص 142 شود
ابن سلیمان قیسرانی، مکنی به ابوعیسی. تابعی است. (یادداشت بخط مؤلف). نام مردی از صحابه. (سمعانی). فدیکی به وی منسوب است. نام وی در کتاب المصاحف سجستانی آمده است. رجوع به المصاحف ص 142 شود