جدول جو
جدول جو

معنی فدوی

فدوی((فَ دَ))
منسوب به فداء، فدایی، جان نثار، بنده، برده
تصویری از فدوی
تصویر فدوی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فدوی

فدوی

فدوی
در نوشتار یا گفتار در مقابل بزرگان به جای کلمۀ «من» استعمال می شود، کنایه از فدایی
فرهنگ فارسی عمید

فدوی

فدوی
سربهاشونده و عوض کسی جان دهنده و قربان شونده. (از فردوس اللغات از غیاث) (آنندراج). ظاهراً همان فَدَوی است و صاحب غیاث در ضبط آن دچار خطا شده است
لغت نامه دهخدا

فدوی

فدوی
فدائی. منسوب به فداء. رجوع به فداء و فدائی شود، در تداول فارسی زبانان بجای ’من’ در مکاتبات و مخاطبات با بزرگان مستعمل است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

جدوی

جدوی
بخشش، سود، باران 3 بخشش عطا، سود. - باران عام باران بسیار و بیحد
جدوی
فرهنگ لغت هوشیار