معنی فلکی - فرهنگ فارسی معین
معنی فلکی
- فلکی((فَ لَ))
- منسوب به فلک، آسمانی، عالم علم فلک، منجم، ستاره شمار
تصویر فلکی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با فلکی
الکی
- الکی
- کار عبث و بیهوده، سخنی که حقیقت نداشته باشد، دروغین، بدون دلیل جدّی، از روی تفنن مثلاً او هر روز الکی به پارک می رفت
فرهنگ فارسی عمید
فلکه
- فلکه
- پاره زمین گرد بلند، توده گرد بلند که در حوالی آن فضا باشد، خیابان دایره ای مانند که دور ساختمانی کشیده باشند
فرهنگ لغت هوشیار